سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه به دنیا رغبت ورزد و آرزویش در آن دراز گردد، خداوند دلش را به اندازه رغبتش به آن کور می کند [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 1

 

تازه تحصیلات علوم اسلامی را شروع کرده بودم . آن زمان نشاط و شادابی خاصی داشتیم . ما پیش از مباحثه ، بعد از مباحثه ، پیش از درس ، بعد از درس ، با دوستان می گفتیم و می خندیدیم . یکی از دوستان که با من هم مباحثه بود و چند سالی از من بزرگ تر بود ، شاید آن موقع 21 یا 23 سال داشت ، از بازار در آمده بود و به تحصیلات علوم اسلامی پرداخته بود . خلاصه بزرگ شده جلسات مذهبی معمولی و هیئتها و اینها بود . ایشان وقتی ما می خندیدیم می گفت : فلانی ، حالا که آغاز تحصیل علوم اسلامی است بهتر است خودمان را عادت بدهیم و نخدیم یا کمتر بخندیم . گفتم : چرا؟ گفت : این آیه قرآن است : « فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیراً » 1 باید که اندک بخندند و فراوان بگریند.  در آن موقع که ایشان این آیه و یکی دو تا حدیث به این مناسبت می خواند ، من فکر نکردم که بروم مطالعه کنم .آغاز دوران تحصیل بود و آن موقع اصولاً آدم به این فکر نمی افتد که برود مطالعه کند و ریشه آن را دریابد و ببیند که قرآن چرا می گوید : « فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیراً » .

البته عین این جمله در قرآن هست . به او گفتم : بالاخره به من بگو ببینم که این خندیدن کار حرامی است یا نه ؟ گفت : نه ، حرام نیست . ولی خوب بهتر است یک مسلمان زبده و ورزیده نخندد. گفتم : حالا که حرام نیست من می خندم . برای اینکه فطرت من نمی تواند فعلاً این تعلیم را بپذیرد و چون تعلیم مربوط به واجب و حرام نیست ، باشد تا بعد ببینیم چه میشود .

چند سالی گذشت . اولین مطلبی بود که من به صورت مستقل و بر اساس قرآن و کتاب و سنت درباره اش تحقیق می کردم . به همین سبب تصمیم گرفتم یک بار قرآن را از اول تا آخر با دقت بخوانم و آن را به صورت یک کتاب علمی بررسی کنم . تا آن موقع مکرر قرآن را خوانده بودم و مکرر این آیه را دیده بودم . اما مثل این خواندنهای معمولی بی توجه از آن گذشته بودم ، بدون دقت کافی .

این بار که بنا داشتم برای بررسی یک مسئله اسلامی قرآن را از اول تا آخر با دقت مطالعه کنم ، رسیدم به این آیه . به خودم گفتم : عجب ! این آیه در قرآن هست اما مطلب ، درست در نقطه مقابل مطلبی است که آن آقا از آن فهمیده است و آن دستوری بود که پیامبر صادر کرده بود که باید تمام نیروهای قابل برای شرکت در مبارزه علیه کفار و مشرکینی که به سرزمین اسلام هجوم آورده بودند بسیج شوند . ایشان بری یک بسیج عمومی فرمان صادر کرده بود . عدهّ ای با بهانه های مختلف از شرکت در این لشگر کشی خود داری کرده بودند و از فرمان خدا و پیغمبر تخلف کرده بودند . خداوند در این آیات قرآن می فرماید : « لعنت خدا باد بر کسانی که دیدند پیغمبر با انبوه مسلمانان به میدان نبرد می روند اما باز هم زندگی دوستی ، آنها را وادار کرده از فرمان خدا و رسولش تخلف کنند و بمانند » . و به دنبال آن به عنوان یک نفرین و کیفر می فرماید : « از این پس کم بخندند و زیاد بگریند » .

حالا شما از این آیه چه می فهمید ؟ می فهمید که از دیدگاه اسلام ، زندگی ، نشاط ، نعمت و رحمت خداست و زندگی توأم با گریه و زاری و ناله ، خلاف رحمت و نعمت خداست . نعمتی هست و عذابی هست و خدا در مقام نفرین یا در مقام نکوهش از این تخلف می فرماید : « از این پس از نعمت خنده و نشاط فروان کم بهره باشید و همواره گریان و غمزده زندگی کنید » .بنا بر این با مطالعه اسلام بر اساس قرآن دیدم آیه درست خلاف آن مطلب را می گوید .

این نوع استنباط های نابجا و تلقین آن به مسلمانان به اضافه عوامل دیگر سبب شد که جامعه ما توجهش به مسئله تفریح کم باشد .

دوست عزیز ما آقای رسائی 2، در ضمن صحبتی که در زمینه تفریحات سالم می کردند ، تفریح را محدود کردند به این که آدم تفریح را به این منظور بکند که قوای تازه به دست بیاورد و برای میدان های جدّی زندگی ، تازه نفس شود .

من می خواهم عرض کنم ، تا آنجا که من در اسلام در زمینه این مسأله مطالعه کرده ام – البته هنوز مطالعات به آن حدّ نصاب دلخواه نرسیده ، اگر چه از مطالعات معمولی خیلی وسیع تر است – اصولاً تفریح یکی از نیارهای زندگی انسان است ، یعنی نه فقط به عنوان تجدید قوا ، بلکه اصولاً به عنوان یکی از نیازهای اصیل . ملاحظه کنید برای مثال انسان غذا می خورد ؛ هدف از خوردن غذا از نظر طبیعت این است که بَدَل ما یتحلّل باشد ؛ یعنی آن مقدار از کالری و انرژی که بدن مصرف کرده است مجدداً از راه خودن غذا تولید شود . این یک نیاز طبیعی است که هدفش تأمین قوای تحلیل رفته است ؛ اما یک نیاز طبیعی است نه ارادی . تفریح برای انسانها یک چنین حالتی دارد ؛ یک نیاز طبیعی است نه یک نیاز ارادی . یعنی انسان خود به خود احساس می کند وقتی در زندگی آب اش به جا باشد ، نانش به جا باشد ، کارش به جا باشد ، خانه اش به جا باشد ، زن و بچه اش به جا باشد ، همه اینها به جا باشد ، اصولاً به یک نوع تفریح نیز نیاز دارد . تفریح حاجتی است از حاجات زندگی . خدای آفریدگارِ طبیعت و نظام طبیعت خواسته است آدم با احساس احتیاج به تفریح همواره نشاط زنده ماندن و زندگی کردن داشته باشد بنا بر این ، می خواهم این مسئله را مؤکد تر و جدّی تر و اصیل تر تلقی کنید .

اصولاً تفریح یکی از نیازهای طبیعی بشر است و یک نظام اجتماعی و مکتب زندگی باید برای ارضای این خواسته طبیعی فکری کند . چه کسی می تواند درباره اسلام بگوید [که] اسلام دین غم و اندوه و گریه و زاری و بی نشاطی است در حالی که قرآن با صراحت می گوید: « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ » 3

اصلاً درست به عکس است . اسلام دین نشاط است . این آیه قرآن از محکمات قرآن و صریح است . این آیه در سالهای آخر بعثت و حتی در سالهای آخر هجرت نازل شده است و می گوید ای پیامبر ، در برابر کسانی که بسیاری از مواهب زندگی را تحریم می کردند اعلام کن و بگو : چه کسی زینت و آرایش و زیبائی هایی را که خداوند از درون طبیعت برای بندگانش بیرون کشیده حرام کرده است ؟ چه کسی روزی های پاک ، مواهب پاک ، مواهبی که انسان از آنها لذت مشروع صحیح می برد  حرام کرده است ؟ بگو این مواهب ، این روزهای پاک ، این زیبائی ها ، برای مردم با ایمان در همین زندگی دنیاست . در زندگی جاوید و آخرت هم همین زیبائی ها و همین مواهب برای مردم با ایمان است ، با یک تفاوت . و آن تفاوت این است که در این دنیا زیبائی ها به زشتی ها آمیخته و الوده است ؛ شادی ها به غم آلوده و آمیخته است ؛ ولی در دنیای دیگر ، در روز رستاخیز ، این زیبائی ها و این مواهبِ پاک برای مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد .

کتاب موسیقی و تفریح در اسلام ؛ ص 21

-----------------------------------------------------------------------------------

پ . ن . 1 = سوره توبه ، آیه 82

پ . ن . 2 = جناب رسائی مذکور از سخنرانان مشهور دهه 50 تهران بودند.

پ . ن . 3= سوره اعراف ، آیه 32

پ . ن . 4 = لینک پایگاه اینترنتی " امت مظلوم " بر روی سرور وردپرس : thhp://ommatemazloum.wordpress.com



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط سید محمد حسن مخبر در دوشنبه 88/12/24 و ساعت 8:56 عصر | نظرات دیگران()

    شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتیجامعه هایی که بر محور ایمان تشکیل می شود و اداره می شود دچار یک نقطه آسیب پذیری خاصی است و آن این است که در این جامعه ها ، چون گرما و شور ایمان به فکر و اندیشه و به عمل و رفتارشان آهنگ خاصی می دهد ؛ چون برای آن چیزی که به آن ایمان و اعتقاد ، یعنی دلبستگی و عقد القلب دارند ، ارزش خاصّی قائلند ، تا آنجا که حاضرند در راهش جان ببازند ، فداکاری و از خود گذشتگی کنند ؛ به دلیل ارزش فوق العاده ای که برای آن چیزی که به آن ایمان دارند قائلند ، گه گاهی دشمنان رند زیرک ، دنیا طلبان صفوف داخلی و ستون پنجم دشمن خارجی می آیند انگشت می گذارند بر جای حساس ؛ یک چیزی را بهانه می کنند و داد و فریاد راه می اندازند : آی امت مؤمن به این مکتب و به این دین ، چه نشسته ای که دینت و مکتبت بر باد رفت ! اسلام بر باد رفت ! .

    این مردم به دلیل وجود آن گرما و شور ایمان و عشق – عشق مذهبی ، عشق مکتبی -  آسان تحریک می شوند تا آنجا که معاویه می تواند این مردم را علیه علی (ع) ، مجسمه اسلام تحریک کند ؛ تا آنجا که در همین عصر ما مردمی به عنوان حمایت از علی (ع) و ولایت او ، هیزم کش آتش نفاق و چند دستگی و پراکندگی در داخل امت اسلامی و حتی در داخل صفوف شیعه و هواداران علی شدند و جاده صاف کن دشمن برای پیروزی بر امت اسلام. این یک واقعیت است .

    ما در طول تاریخ ، در جامعه های مذهبی و مسلکی می بینیم این آسیب پذیری تقریباً عمومیت دارد . علتش هم روشن است : انسان در برابر هر چیزی که نسبت به آن عشق می ورزد و بهترین علاقه هایش را نثار می کند ، خود به خود یک چنین حساسیتی خواهد داشت .

    فرض کنید نشسته اید و مشغول انجام یک کار فوق العاده مهم هستید ؛ تلفن زنگ می زند ، به شما خبر می دهند که بچه ات در شُرف مرگ است . می پرسید : آقا شما چه کسی هستید ؟ - « متأسفانه نمی توانم خودم را معرفی کنم فقط می توانستم به شما اطلاع بدهم بچه تان در آستانه مرگ است » . خوب ! طبعاً شما یکباره از جا می پرید ببینید چه شده . لااقل تحقیق می کنید ببینید مطلب درست است یا نه . حالا اگر این تلفن کننده کسی باشد که انجام آن کارِ مهمِ شما به صلاح و صرفه او نباشد ، در این صورت راحت توانسته با یک تلفن شما را از انجام آن کار در آن لحظه باز بدارد .

    حالا اگر انسانی باشد بی تفاوت ؛ بچه برایش آن قدر قیمت نداشته باشد ؛ آن قدر به بچه دلبستگی نداشته باشد ؛ می گوید : خیلی خوب ! چه کار کنم ؟ بگذار به کارم برسم ! گوشی تلفن را زمین می گذارد و کارش را ادامه می دهد .

    اگر انسانی باشد که به فرزندش بسی علاقه دارد ، اما عاقل و هوشیار و خردمند است ، فوراً با یک تلفن به یکی از دوستانش ، آشنایانش ، بستگانش ، خواهش می کند که وی زودتر در این زمینه کسب اطلاع کند ؛ اگر کاری فوری هم لازم است انجام بدهد ؛ کمکهای فوری هم اگر لازم بود انجام بدهد. می گوید : محبت کنید به این موضوع رسیدگی کنید تا من به کارم برسم . هم به کارش می رسد و هم آن وظیفه عاطفی اش را انجام می دهد . اگر انسانی قوی باشد دیگر تحت تأثیر بقیه آن آثار عاطفه قرار نمی گیرد که نتواند کارش را انجام بدهد و از کارش باز بماند .

    خوب ما که نمی خواهیم برادران و خواهران با ایمان ما از آن گروه پدر دوم باشند ؛ یعنی بی غیرت و بی تفاوت و بی محبت نسبت به دین . ما می خواهیم شور ایمان ، موتور محرک جامعه اسلامی و شیعی ما باشد . ما معتقدیم انسان اصلاً موقعی زندگی انسانی را آغاز می کند که ایمان در زندگی انسان آغاز می شود ؛ ایمان به مکتب و مسلک و آئین . ما طرفدار ساختن زن و مرد مسلکی هستیم که در راه مسلک و مکتبش از همه چیز بگذرد . تلاشمان در این راه است . خودمان را هم می خواهیم این جور بسازیم . بنا بر این بدون شک ما نمی خواهیم با تلقین خونسردی و بی تفاوتی این آسیب پذیری را علاج کنیم . این کار را نمی خواهیم بکنیم .

    پس چه کار کنیم ؟ راهی درست کنیم که مردم ما هم حساس باشند ، هم شور داشته باشند ، هم به دین عشق بورزند . شیعه به تشیعّش عشق بورزد ، به مولایش علی (ع) عشق بورزد ، به ائمه هدی و پیغمبر پاک سلام الله علیهم اجمعین عشق بورزد ، به قرآن عشق بورزد ، به همه اینها عشق بورزد . راستی یاد علی ، یاد حسین ، برای او تکان دهنده شوق آفرین و گرما بخش باشد ، اما آلت دست هم نشود . چه کنیم ؟

    فکر می کنم راهی جز این که از نوع پدر سوم بشویم برایمان باقی نمی ماند . می خواهیم دوستان تا آنجا که میّسر است بر میزان آگاهی های اصیل و مستند خودتان نسبت به اسلام و تشیّع بیفزایید . آگاهی های اصیل یعنی آگاهی هایی که از کتاب خداو سنّت قطعی رسول خدا و ائمه هدی گرفته شده باشد . نه آگاهی هایی که مستند باشد به بافته های جاعلان حدیث و وَضّاعان حدیث ؛ یا مستند باشد به تمایلات منحرف کسانی که یا دین برایشان دکّان زندگی شده و تشیّع و ولایت برایشان وسیله جاه طلبی و اغفال دیگران شده ؛ یا به علت سطحی بودن مثل گروه اول اغفال شوند و اسباب دست دیگران گردند . ما هرگز نمی توانیم به تمایلات دینی اینها به دیده آگاهی های اصیل و مستند اسلامی و شیعی بنگریم .

    دوستان را با آیات خدا ، که « تتلی علیکم » - آیاتی که بر شما خوانده شود – باید قوی تر کنید . « وکیف تکفرون و انتم تتلی علیکم آیات الله » 1 . کاری کنیم که آیات خدا بیشتر به گوشتان بخورد ؛ به آن بیشتر مأنوس باشید و مأنوس باشیم و مأنوس باشند و کمتر فریب بخورند .

    آن شب عرض کردم تجربه داریم . دوستانِ تعلیم دیده وقتی که پای سخن اغفال گران می نشینند با چهار آیه و حدیث خلع سلاحشان می کنند ولی دوستانی که به این سلاح مجهز نیستند چه بگویند ؟ می بینند آقا یک مشت حرف می زند ، یک مشت هم آیه و حدیث برای خودش می آورد ؛ آنها چه بگویند ؟ چیزی ندارند بگویند ؟

    کتاب ولایت ، رهبری ، روحانیت ؛ ص 138

    -------------------------------------------------------

    پ . ن . 1 = سوره آل عمران آیه 101



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط سید محمد حسن مخبر در یکشنبه 88/12/16 و ساعت 2:4 عصر | نظرات دیگران()

    شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتیجامعه ای که مسلک در آن نقش دارد و ایمان به مسلک نقش تعیین کننده ای در زندگی فرد و گروه دارد ، در چنین جامعه ای احساسات گرم مسلکی یا مذهبی ، به زندگی این جامعه یک نوع درخشندگی ، شادابی و جاذبه خاص می دهد و یک کمال است . ولی همراه با این نقطه مثبت ، این آسیب پذیری را هم در چنین جامعه هایی به وجود می آورد که اگر دشمنان زیرک ، با فوت و فنِ به کار گرفتن این احساسات ، در جهت مخالفِ مصالح و اهدافِ خود مردم آشنا به مسلک باشند ، گاهی می توانند از این حربه سوء استفاده فراوانی بکنند . ... این یک مسئله است . آن جامعه ها ، چه جامعه هایی که سابقه مسلکی دارند و به رفاه رسیده اند (به دلیل رفاه ) ، و چه جامعه هایی که اصلاً مسلک را بوسیده و کنار گذاشته اند و زندگیشان بر محور رفاه هر چه بیشتر می چرخد و مذهبشان مذهب زندگی و هر چه بهتر زندگی کردن در زمان حال است ، افراد در این گونه عقلای خونسردی هستند که برای شناخت و تحصیل منافع ، کمتر دچار احساسات می شوند و با هم کنار می آیند .

    گاهی می بینید دو بلوکِ دارای دو عقیده کاملا متضاد یا دو گروهِ دارای دو حزب متقابل ، به محض اینکه احساس می کنند سفره شان دارد آسیب می بیند فوراً با هم کنار می آیند و می گویند حالا فعلاً با هم بر سر سفره بنشینیم و شکمها را سیر کنیم . اختلاف باشد برای بعد . گمان می کنم این حالت را شما در آن اجتماعات ، در آن ملّتها ، در آن جامعه ها و در گروه های مشابه آن جامعه ها بتوانید ببینید ، مشاهده کنید و حتی گاهی لمس کنید .

    مردمی که دارای احساسات مقدس و شبه مقدس وابسته به یک مبداء فکری و عقیدتی هستند و این احساسات گرم همچون موتوری نیرومند در آنها تحرک ایجاد می کند ، فداکاری ایجاد می کند و گاهی گذشتها و ایثارهای اعجاب انگیز به وجود می آورد ، این مردم با این احساسات پاک ، لطیف و گرمشان ، آسانتر ممکن است بازیچه زنگیان تیغ به دست قرار بگیرند . این یک مشکل ، یک معما ، یک مسئله است.

    انسان وقتی می خواهد درباره نقش ایمان در زندگی ، نقش ایمان به یک مسلک و مذهب در ایجاد سعادت راستین برای جامعه ها و فردها بیاندیشد ، جا دارد به این مشکل هم بیاندیشد .

    گهگاهی من دیده ام که رفقا ، حتی در جمع خودمان ، می نشینند و از نقطه ضعف گروه های دوستانمان یاد می کنند و رنج می برند . اما چرا این رفقا گاهی چنین آتش مزاج بر سر مسائلی به جان هم افتند!؟ می خواهم اعتراف کنم که این آسیب پذیری تا حدودی نتیجه همان نقاط قوّتی است که ما برای ایمان به مذهب بر شمردیم . به قول معروف « آفت طاووس آمد پرِّ او » . طاووس زیبای ایمان ، چنین آفتی را هم به همراه دارد . باید چاره ای برای پیشگیری از این آسیب و آفت بیاندیشیم .

    در جامعه های مسلکی می بینید به همان اندازه که مسلک عامل پیوند و ارتباط محکم میان افراد می شود و هر وقت چنین پیوند نیرومند مسلکی در آن جامعه به وجود آید جامعه را به صورت یک موجود زنده شادابِ پر نیرویِ پر تحرکِ سعادت آفرین و سعادتمند در می آورد ، به همان اندازه اگر دشمنی رخنه کرد و این احساسات را به شکلی در راه صف بندی های عقیدتی داخلی استخدام کرد ، آن ایمان تحرک زا به صورت عامل درگیری های شدیدِ تندِ خانمان بر باد ده در می آید . شدیدترین جنگهای تاریخ میان چه کسانی روی داده است ؟ شدید ترین برخوردهای تاریخ میان چه کسانی روی داده است ؟ آنجا که پیروان یک آئین با پیروان آئین دیگر در آویخته اند .

    الآن در کشورهای دنیای سوم و به خصوص در کشورهای اسلامی ، از چه عاملی بیش از هر عامل دیگر به عنوان وسیله تفرقه و جدائی و سرگرم کردن و مشغول کردن گروه ها به نبرد با یکدیگر استفاده می شود ؟ از عامل مذهب !

    انسان مسلکی و مذهبی دارای احساسات و عاطفه ای گرم نسبت به مذهب و مسلک خود است . این خصلت و گرمای عاطفه ، که یک نیرو و انرژی است ، وقتی در خدمت رهبری راستین قرار بگیرد شکوفا ، اثر دار ، و سعادت آفرین می شود و آباد کننده دنیا و آخرت است . همین انرژی اگر به چنگ دشمن بیافتد عامل تخریب است . درست مثل نیروی اتم است که باید دید در دست کیست و در چه جهتی به کار می رود .

    ادامه دارد

    کتاب ولایت ، رهبری ، روحانیت ؛ ص  117

    برای انتقال به وبلاگ " امت مظلوم " برروی سرور وردپرس اینجا را کلیک کنید (+)



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط سید محمد حسن مخبر در چهارشنبه 88/12/12 و ساعت 8:5 صبح | نظرات دیگران()

    شهید مظلوم آیت الله بهشتی ما مکرر گفته ایم که بشر به ایمان احتیاج دارد ؛ ایمان به یک مسلک ، ایمان به یک مذهب ، ایمان به یک آئین ، ایمان به یک سیستم حقیقی که زیر بنای نظامی عملی برای زندگی فردی و اجتماعی اش باشد . این را مکرر توضیح داده ایم و همه نیز آن را لمس کرده ایم که زندگی بشر بدون چنین ایمانی آن درخشندگی ، آن شادابی و آن شکوفایی همراه با انسانیت را ندارد . اگر این مسلک و این آئین ، مسلکی باشد که انسان را به خدا و راه خدا بپیوندد ، بسی نورانی تر ، بسی تعهد آور تر ، بسی تکلیف روشن کن تر ، بسی راهنما تر ، بسی دلپسند تر ، و دلپذیر تر خواهد بود .

    امشب می خواهم به مشکلی اشاره کنم که جامعه های مسلکی با آن مشکل بیشتر رو به رو هستند تا مردم بی مسلک .

    آن مشکل این است که جامعه های مسلکی ، تا این لحظه که با شما دوستان صحبت می کنم  ( 1353/10/7) ، در تاریخ بشریتِ گذشته و معاصر ، دارای احساسات گرمی بوده و هستند که وابسته به مذهب یا مسلکی که بدان عقیده دارند ، گاهگاه می تواند همچون افساری خطرناک در دست زنگیان تیغ به دست قرار گیرد ، آنها که آگاهی ها و روشنفکریهایی کسب کرده اند و این آگاهی ها و روشنفکری ها را با کمال نیرنگ در جهت ایجاد تفرقه و پراکندگی در صف مؤمنان به کار می برند . این مشکل وجود دارد .

    جامعه های بی تفاوت لا ابالیِ غیر وابسته به مذهب و مسلک کمتر دچار این گرفتاری هستند و ایجاد این گونه تفرقه ها اصلاً در میان آنها راه ندارد ؛ برای اینکه آنها اصلاً مردمانی هستند نشسته بر سر سفره خاصی که منافع آنی آنها را در برابرشان می گسترد و اصلاً به همین دلیل دور هم جمع شده اند . اگر سفره جلویشان باشد ، می آیند و می نشینند ؛ اگر سفره ای نباشد ، خود به خود دور هم جمع نمی شوند . آنها چنین احساسات مقدس و نیمه مقدسی ندارند تا بتوانند به دست دشمنان زیرک مکار در مواقع لازم به بازی گرفته شود و تحریف شود .

    آن جامعه ها ، جامعه های عقلای بی احساس است . عقلای بی احساس کمتر با هم دعوا می کنند . جامعه های لیبرالیسم زده اروپای غربی در زمان ما تقریباً از نظر نظام اجتماعی این طورند . آنها از نظر نظام اجتماعی بی مذهب و بی مسلک هستند . آنچه هم در آنجا به عنوان مسلک گفته می شود ، چیزی نیست که دنبالش گرما و احساس به وجود بیاورد .

    مسأله دموکراسی و آزادیهای فردی یک حالت نیمه مذهبی پیدا کرده بود و احساساتی را بر می انگیخت ، اما دوران گرما زایی آن هم طولی نکشید . الآن سر سفره یزید بن معاویه راحت جمع می شوند . الآن هر طوری که مصلحت و آب و نان و زندگی و لذات عادی ایجاب بکند به راحتی می توان آنها را به این سو  و آن سو کشید . آنها احساسات آنچنانی ندارند . احساسات انها زمانی خیلی تحریک می شود که بنزین ماشین ها کم شود . آن وقت غوغا به پا می شود . آن احساسات مقدسی که در جهت نظام اجتماعی باشد در آنها نیست . غالباً  دین به صورت یک دین کلیسایی ، با احساساتی کم و بیش گرم ، برای اقلیّتی وجود دارد . مرام و مسلک برای بعضی از گروه ها وجود دارد اما نظام اجتماعی چنین نظامی نیست . یعنی مردم در یک چهار دیواری و در مرزی به هم پیوسته اند و اشتراک منافعی حس می کنند و نظام و حکومتی بر این اساس دارند اما هیچ کدام از اینها ارتباطی با آن مسائل احساسی ندارد .

    ادامه دارد ...

    منتخب از کتاب ولایت ، رهبری ، روحانیت ؛ ص 115

     -------------------------------------------------------------------------------------------------

    قابل توجه خوانندگان محترم :

    با یاری خدای بزرگ  بخش دوم از پروسه انتقال وبلاگ امت مظلوم از امشب آغاز شد . هم اکنون وبلاگهای ” امت مظلوم ” در  سرور ( پارسی بلاگ ) و (ورد پرس)  با اولین قسمت از نوشتار بسیار ارزشمندی  تحت عنوان ” آسیب شناسی جوامع ایمانی 1 “ به روز شده و در دسترس علاقه مندان به اندیشه های نورانی آن شهید مظلوم و فقیه جامع ، قرار دارد  . این روند تا 5 نوشتار به همین روال ادامه خواهد یافت و سپس در 5 نوشتار آتی آن در وبلاگ امت مظلوم واقع روی سرور پارسی بلاگ تنها خلاصه متن نوشتار اصلی درج خواهد شد و متن کامل آن فقط بر روی پایگاه امت مظلوم واقع بر روی سرور ورد پرس قابل دسترسی خواهد بود و پس از آن به یاری خدا آخرین پروسه از عملیات انتقال آغاز خواهد شد . انشاء الله .

    خبر جدید :

    به فضل و یاری خدای بزرگ ، به منظور معرفی آثار منتشر شده از شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی ( قدس سره) صفحه معرفی آثار آن شهید بزگوار به وبلاگ امت مظلوم اضافه شد . هر ماه در این صفحه  به معرفی اجمالی یکی از آثار منتشر شده آن شهید بزرگوار و نیز آثار منتشر شده مرتبط با اندیشه ها و سیره ایشان خواهم پرداخت تا ضمن معرفی اجمالی آن اثر امکان آشنایی هر چه بیشتر علاقه مندان به اندیشه های بلند آن شهید بزرگوار را نیز فراهم آورده باشم .

    قابل ذکر است که این صفحه تنها در وبلاگ امت مظلوم بر روی بلاگر وردپرس قابل دسترس است .



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط سید محمد حسن مخبر در چهارشنبه 88/12/5 و ساعت 11:23 عصر | نظرات دیگران()

    در تاریخ  2/ 12 / 1388  به فضل خدای بزرگ بخش اول از پروسه سه مرحله ای انتقال وبلاگ امت مظلوم از سرور بلاگر پارسی بلاگ به ورد پرس به اتمام رسید .

    اگر چه پیاپی بودن پروسه انتقال موجب می شد تا با هر بار به روز شدن چند مطلب پیاپی در معرض دید دوستان قرار بگیرد اما از آنجائی که درج مطالب تازه تر منوط به پایان بخش اول این پروسه بود چاره ای جز این نداشتم که هر چه سریعتر به بخش اول آن پایان دهم .

    به هر صورت امیدوارم از این به بعد توفیق یابم تا  بخش دوم از پروسه انتقال را هر چه سریعتر آغاز کنم .

    نکته ای که بد نیست یاران پارسی بلاگی بدانند آن است که در پایگاه واقع در وردپرس بخشی با نام " اخبار وبلاگ امت مظلوم" ایجاد کرده ام که بنا دارم  خبرهای مرتبط با وبلاگ را در آنجا منعکس کنم تا دوستان و علاقه مندان به آن وبلاگ در جریان خبرهایی که درباره آن وبلاگ اتفاق می افتد مطلع گردند. 

    روند فعالیتهای وبلاگ و پایان هر مرحله از پروسه انتقال و زمان دقیق انتقال کامل وبلاگ و هر گونه خبری که درباره وبلاگ وجود داشته باشد از مطالبی خواهد بود که در آن صفحه قابل دسترسی است .

     توجه : برای انتقال به " امت مظلوم " بر روی سرور وردپرس اینجا را کلیک کنید (+)



  • کلمات کلیدی :
  •  نوشته شده توسط سید محمد حسن مخبر در دوشنبه 88/12/3 و ساعت 10:32 عصر | نظرات دیگران()
    <      1   2   3   4   5   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    دو عامل مؤثر در رهبری جنبشها (قسمت دوم )
    دو عامل مؤثر در رهبری جنبش ها (قسمت اول )
    تعیین موضوع شأن فقیه نیست
    نظام امت و امامت
    معیارهای فطرت شناس
    [عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا